پشت پرده جنگ ارزی پس از پایان ۱۰۰ روز اغتشاشات/ چرا چپهای رادیکال در خیابان دلاربازی میکنند؟
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۴۰۵۵۰
پروژه جدید از سوی اصلاحطلبان آنقدر جذابیت دارد که برخی سیاستمداران شکست خورده چون حسن روحانی و طیف اعتدالگرایان نیز جذب آن جذبشدهاند.
سرویس سیاست مشرق- پاییز سال ۸۸ بعدازآنکه برخی از هواداران فتنه سبز در خیابان شعار عبور از جمهوری اسلامی بهسوی جمهوری ایرانی را سر داده و آن را بهعنوان مانیفست جریان براندازی مطرح میکنند، برخی از اعضای گروهک غیرقانونی نهضت آزادی؛ تعدادی از ملیمذهبیها و نیز نمایندگانی از ستاد موسوی و کروبی در منزل محمد بستهنگار(از فعالان ضدانقلاب) جمع شده تا سناریوهای عبور از جمهوری اسلامی را موردبررسی قرار بدهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این سخنان تند با استقبال تعداد زیادی از حاضران در این پلنوم سیاسی روبرو شده و برخی اعلام میکنند که لازم است موسوی و کروبی یک بیانیه مشترک داده و با تائید حرکت فتنه بهسوی جمهوری ایرانی عبور از اسلامی بودن نظام را اعلام کنند. اما این پیشنهاد با مخالفت جدی عزتالله سحابی روبهرو میشود. رئیس گروهک آمریکایی ملی- مذهبیها رو به حاضران میگوید که جنبش سبز(فتنه) هنوز به مرحله بلوغ خود نرسیده و بهجز برخی طبقات متوسط شهری در تهران هیچ پایگاه اجتماعی خاصی ندارد، سحابی با ارائه یک تحلیل طبقاتی- مارکسیستی از آشوبها ادعا میکند که تا زمانی که اغتشاشات با طیف خاکستری پیوند نخورد، طوفان به پا نخواهد کرد. عضو سابق گروهک نهضت آزادی با یادآوری شورشهایی دوران هاشمی در اسلامشهر و ارام توضیح میدهد که تنها مسیر عبور از نظام آشوب اقتصادی است.
استقبال چپها از دلار تلگرامی چه معنایی دارد؟
این روزها اصلاحطلبان رادیکال که در اغتشاشات اخیر نقش ستادی داشتند، برای داغ کردن شورش اقتصادی بهشدت فعالشدهاند، پس از عدم استقبال طیف خاکستری از دو بیانیه براندازانه موسوی و به تبع آن خاتمی، چپهای ستادی از فرصت تلاطمهای ارزی نهایت استفاده را کرده و به دلار تلگرامی دامن میزنند. این تحرکات عجیب از سوی اصلاحطلبان نشان از آن دارد که این گروه سیاسی با ارزیابی طبقاتی از شکست اغتشاشات مهسا سعی دارد نیروی بیشتر با پتانسیل بالاتر به خط آشوب اضافه کند.
برای ارزیابی رفتار اصلاحطلبان بررسی عملکرد آنها در دو ماه اخیر از اهمیت بالایی برخوردار است، چپها پس از گیجی اولیه در مواجهه با آشوبهای شبکه سازمان سیا در برخی محلات به مرور برای خود یک جایگاه تحلیلی تعریف کردهاند، بیانیه براندازانه میرحسین موسوی که رسماً عبور از نظام جمهوری اسلامی را کلید زد و در ادامه بیانیههای مشترکی که چهرههای تندرو جریان اصلاحات در حمایت از سناریو عبور از جمهوری اسلامی را میتوان در راستای ایجاد فضای ادامه تنش تحلیل کرد. البته اصلاحطلبان سعی کردند در طراحی جنگ جدید با نظام جانب احتیاط را رعایت کرده و یک طیف نقش پلیس خوب و طیفی دیگر نقش پلیس بد را بازی کنند.
این سناریو که با استقبال و پشتیبانی گسترده رسانههای معاند طرح و دنبال میشد، از رو درست یک روز پس از بیانیه موسوی محمد خاتمی با ادبیاتی دیگر اما با همان جهتگیری به ساختارهای جمهوری اسلامی حمله کرد خاتمی با تأکید بر اینکه امکانات و توانی که حکومت دارد براندازی (مکانیکی) را غیرممکن ساخته روش اصلاحاتی مرسوم را مسدود ارزیابی کرد که بهزعم او به صخره ستبر بنبست برخورد کرده است.
خاتمی برخلاف موسوی اصلاحات مدنظر خود را منوط به تغییر و اصلاح قانون اساسی ندانست و درعینحال تأکید کرد که اصلاحات با بازگشت به روح قانون اساسی موجود قابل حصول است هرچند خاتمی در زمینهٔ موضوع تغییر قانون اساسی موسوی را همراهی نکرد اما روح حاکم بر بیانیههای وی القاکننده ناامیدی در تمام شئون و تاریک تصویر کردن آینده کشور بود موضوعی که گویی همسو با بیانیه براندازانه موسوی از یک اتاق فکر سرچشمه میگیرد.
نکته جالبتوجه آنکه بعد از بیانیه اخیر میرحسین موسوی برای زیرسوال بردن و درنوردیدن حدود سیاسی رسمی و طرح تغییر قانون اساسی و در ادامه تأکید خاتمی بر فعالیت در چارچوب قانون اساسی فعلی، جبهه اصلاحات بعد از چند روز سکوت بیانیهای منتشر میکند که ضمن همپوشانی با هر دو بیانیه موسوی و خاتمی نظام را به از دست رفتن فرصتها تهدید میکند.
جبهه اصلاحات از یکسو بیاعتنایی حاکمیت به قانون و رای مردم را موجب تغییر رویکرد موسوی از اجرای بدون تنازل قانون اساسی در سال ۸۸ به اصلاح / تغییر قانون اساسی در شرایط فعلی معرفی میکند و از سوی دیگر با تائید مواضع اخیر خاتمی مینویسد با خاتمی همراه باشیم جبهه اصلاحات که در این بیانیه در نقش تعدیل گرو ناجی ظاهرشده بهنوعی موضع رادیکال موسوی را ناشی از عملکرد حاکمیت دانسته و از طرفی با تعدیل موضع خاتمی در مسدود بودن راه اصلاحطلبی مرسوم از اینکه در آینده زمینه برای کنش سیاسی جریان اصلاحات فراهم شود ابراز امیدواری کرده و مینویسد: هرچند صخرهای ستبر در مسیر اصلاحجویی ملت قرارگرفته که منطقاً باید این راه را مسدود بدانیم اما ایمان دینی به قدرت خداوند و کارسازی زمان و صبر و استقامت مردم ما را همچنان به گشوده شدن راهی بهسوی آینده بهتر از دل همین صخره یا ورای آن امیدوار نگاه میدارد روی دیگر بیانیه جبهه اصلاحات تهدید نظام به براندازی توسط مردم بود چنانکه مدعی میشود فرصت برای تحقق راهکارهای خاتمی نامحدود نیست و در صورت بیتوجهی به پیشنهادهای خاتمی و عدم تغییرات بنیادین پنجرههای فرصت عمل پیش پای ملت نیز گشوده خواهد شد و در پایان نیز آورده است ملت برای بهرهگیری از آنها خود را آماده کرده و آماده بماند!
چپهای رادیکال بهخوبی میدانستند که جبهه اصلاحات همچنان زیر آوار ناکارآمدی ۸ ساله روحانی دفن شده و تنها راه خروج از زیر این بار سنگین زدن به سیم آخر است! ازاینرو موسوی، خاتمی و جبهه اصلاحات با تعریف سه رینگ مجزا اما هم محیط با یکدیگر سعی کردند فضای اغتشاشات را آغشته به خود کنند. این پیوستگی با اغتشاشات نیاز با کاتالیزوری دارد که جنگ ارزی موجود فرصت آن را فراهم کرده است.
اصلاحطلبان همانطور که در سال ۹۷ با دلار بازی دولتی سعی داشتند آشوبهای دی سال ۹۶ را زنده نگهدارند، این بار نیز سعی دارند با اثرگذاری روی شبکه صرافی در خارج از کشور اغتشاشات را چون آتش زیر خاکستر حفظ کرده و به آن دامن بزند، این طراحی عملیاتی از سوی چپها در داخل موبهمو توسط گروهک منافقین در خارج از کشور در حال اجراشدن است! بر اساس مانیفست جدیدی که محمد خاتمی برای آینده جبهه اصلاحات تعریف میکند هر شخص و رویکرد اعتراضی علیه حاکمیت در چارچوب گفتمان اصلاحطلبی میگنجد تا به گفته او این جزیرههای جدا از هم به هم پیوند بخورند.
هدف راهبردی جریان اصلاحات از اجرای این سناریو ۶ محور مهم دارد:
۱- تضعیف جایگاه ولایتفقیه و کاهش اختیارات آن از طریق زیر سال برد مشروعیت و مقبولیت آن
۲-تضعیف نهادها و ساختارهای حاکمیتی شورای نگهبان، سپاه
۳-تحتفشار قرار دادن حاکمیت برای بازگشت جریان اصلاحات به قدرت با نمایندگی مطالبات اقشار مختلف جامعه / جامعهمحوری
۴- شکست پروژه یکدستسازی قدرت در افکار عمومی عدم موفقیت دولت و مجلس انقلابی بهعنوان نماد جریان اصولگرایی/ این همانی دولت و حاکمیت
۵-تغییر قانون اساسی بعد از بازگشت اصلاحطلبان به قدرت
۶- احیای پایگاه جریان اصلاحات برای عملیاتی سازی اهداف فوق است.
حسن روحانی سال ۹۷ در سفر به نیویورک باخانم لاگارد رئیس صندوق بینالمللی پول دیدار کرده و مدتی بعد قیمت بنزین را سه برابر کرد!
پروژه جدید از سوی اصلاحطلبان آنقدر جذابیت دارد که برخی سیاستمداران شکست خورده چون حسن روحانی و طیف اعتدالگرایان نیز جذب آن جذبشدهاند. تکاپوی روحانی برای قبض کردن قدرت با تعریف کلیدواژههای جدید باهدف سفیدسازی معنای خاصی دارد، با این تفاوت که طیف میانه رو انتخابات آتی را نشانه رفته و چپها در منتهی الیه نمودار سیاسی روی اسب براندازی شرطبندی کرده است، این بازی میان عوامل داخلی و خارجی اغتشاشات مخرج مشترک یکسانی دارد!
منبع: مشرق
کلیدواژه: سفر رئیسی به چین قیمت موسوی کروبی گروهک منافقین حسن روحانی اصلاح طلبان جبهه اصلاحات گروهک نهضت آزادی قیمت دلار اغتشاشات سید محمد خاتمی جریان اصلاحات خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی جریان اصلاحات جبهه اصلاحات اصلاح طلبان جریان اصلاح سوی اصلاح
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۴۰۵۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرونده نیکا شاکرمی؛ ماجرای مرگ نیکا چه بود؟
بررسی پرونده نیکا شاکرمی، توسط مراجع ذیصلاح قانونی، مشخص کرده است، مرگ او ارتباطی با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روزها به واسطه مرگ مشکوک در لیست پروژه کشتهسازیها قرار گرفته است. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، چهار روز بعد از فوت مهسا امینی، در تاریخ 29 شهریور 1401 و با شروع اغتشاشات در ایران، خبرهای جدیدی در مورد فردی به نام «نیکا شاکرمی» به عنوان کشته اغتشاشات، بازخوردهای بسیاری در بین افکار عمومی و شبکههای اجتماعی داشت.
نیکا شاکرمی دختر 16 سالهای بود، که در روزهای ابتدایی اغتشاشات 1401، با سقوط از ساختمانی در تهران فوت کرد و این همزمانی باعث سوءاستفاده رسانههای معاند و انتشار شایعه کشتن او توسط نیروهای امنیتی در فضای مجازی و رسانههای بیگانه شد.
پرونده نیکا شاکرمی از بحثبرانگیزترین پروندههای قضایی مربوط به اغتشاشات گذشته بود. پرونده ویژهای که حتی شبکه خبری سیانان به عنوان یکی از شبکههای صاحب نام آمریکایی نیز آن را سوژه گزارشهای خود کرده بود.
نیکا شاکرمی؛ یکی از اولین گزینههای پروژه کشتهسازی
«کشتهسازی»، پروژهای قدیمی، اما همیشه در دسترس برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران است که در مقاطع مختلف پس از انقلاب اسلامی با ایجاد هر آشوبی در کشور، به ابزاری برای اجرای نقشههای شوم دشمنان تبدیل شده است که البته در هر مرتبه، پروژه آنها رسوا میشود.
پس از ایجاد ناآرامیها و اغتشاشات خیابانی 1401، در شهرهای مختلف ایران، پروژه کشتهسازی باز هم به راه افتاد و رسانههای ضد انقلاب، به صورت روزانه با طرح اسامی مختلف و در شهرهای مختلف ادعا میکردند که این افراد با شلیک مستقیم گلوله یا ضرب و شتم و یا در بازداشت و تحت شکنجه، توسط ماموران امنیتی و انتظامی کشته شدند، در حالی که بعد از بررسی پرونده فوت تک تک این افراد توسط مراجع قضایی مشخص شد، که این افراد با استناد به مدارک مستدل و متقن موجود به دلایل دیگری جان خود را از دست داده بودند.
خبر درگذشت نیکا شاکرمی، نوجوان 16 ساله و اهل خرمآباد استان لرستان که در تهران زندگی میکرد، همزمان با اغتشاشات، فرصتی مناسب برای جریان ضد انقلاب، جهت قرار دادن نامی جدید در پروژه کشتهسازیها بود. با انتشار این خبر، تحت این عنوان که نیکا به دلیل حضور در اعتراضات خیابانی توسط نیروهای امنیتی دستگیر و کشته شده است، پروژه جدید تخریب اذهان عمومی آغاز شد.
نیکا شاکرمی، از اولین افرادی بود که ضد انقلاب، از طریق پروژه کشتهسازی، فوت او را به پای نظام نوشتند. شبکه سیانان همگام با جریان رسانهای غرب و با انتشار دو فیلم، مدعی شد که نیکا شاکرمی در اغتشاشات بازداشت شده است. در حالی که طبق بررسی موضوع بعد از وقوع حادثه، از سوی مرجع قضایی و اسناد و مدارکی که در این زمینه جمعآوری شد، مشخص شد که این ادعا دروغی بیش نبوده است.
شرح پرونده نیکا شاکرمی توسط دادسرای جرایم جنایی تهران
در تاریخ 30 شهریور 1401، پیدا شدن پیکر دختری نوجوان، در حیاط خلوت یک خانه در خیابان لبافینژاد تهران، به پلیس گزارش داده شد. طبق مشاهدات، این دختر بر اثر سقوط از پشتبام فوت کرده و کولهپشتی و گوشی موبایل او، روی سکوی پشتبام خانه چهارطبقه مجاور قرار داشت.
بعد از ورود دستگاه قضایی به موضوع، جهت مشخص شدن علت مرگ نیکا شاکرمی و بررسی پرونده در دادسرا، محمد جواد شفیعی، سرپرست دادسرای جنایی استان تهران، در آبان 1401، درباره جزئیات این پرونده توضیحاتی ارائه داد و گفت: ساعت 7:30 روز چهارشنبه 30 شهریور ماه، ساکنین ساختمانی در چهار راه امیراکرم متوجه جسد زن جوانی در حیاط منزل خود میشوند که بلافاصله موضوع را به کلانتری منطقه اطلاع میدهند. در پی آن اکیپهای تخصصی صحنه به محل اعزام و متوجه میشوند این خانم از ساختمان مجاور به حیاط این منزل پرتاب شده است.
در آزمایشهای کالبد شکافی و معاینه جسد، آثار شکستگیهای متعدد در ناحیه سر، لگن، اندامهای فوقانی و تحتانی، دست و پاها و در رفتگی لگن مشاهده شد که نشان میدهد فرد از بلندی به پایین پرتاپ شده است و هیچ گونه آثار گلوله در بدن مرحومه کشف نشد.
در جریان بررسیها در دادسرای جرائم جنایی تهران، جهت بررسی علت فوت نیکا شاکرمی، فیلمی از 7 ساعت قبل از پیدا شدن جسد نیکا منتشر میشود که نشان میدهد او در حال گفتگو با موبایل به خانه نیمه کارهای در مجاورت کوچه پشتی خانه خالهاش رفته تا اینکه صبح روز بعد جنازهاش در حیاط خانه مشرف به بالکن خانه نیمهکاره پیدا شده است. همچنین، با بررسی دوربینهای مداربسته مشخص شد که نیکا با فردی در ساختمان نیز ارتباط نداشته است و کسی هم او را تعقیب نمیکرده است.
به گفته بازپرس پرونده، در پشت بام ساختمانی که جسد نیکا شاکرمی کشف شد، فیلترهای سیگار و کیف او پیدا شد که داخل کیف: حوله، عینک شنا و سیگار وجود داشت. همچنین گوشی همراه او نیز در محل پیدا شد که در حالت هواپیما قرار داشت و در حال پخش موسیقی بود.
ادعاهای متناقض خانواده نیکا شاکرمی
یکی از دوستان نیکا درباره صحبتهای خاله نیکا با رسانههای خارجی، مطالب قابل تأملی را مطرح کرد. طبق اظهارات یکی از دوستان نیکا، آتش شاکرمی از ادعای کشته شدن نیکا در بیبیسی خوشحال بود و میگفت: خوب شد که این خبر به گوش همه رسید وگرنه مردم خرم آباد میگفتند نیکا دختری خیابانی بوده و در نهایت خودکشی کرده است!
یکی از ادعاهای دیگری که خاله نیکا در گفتگو با بیبیسی و در جریان بازجویی خود مطرح کرد، این بود که: چند روز بعد از مفقودی نیکا، شخصی از طرف یکی از دوستانش با او تماس میگیرد و ادعا میکند که خانوادهاش از مسئولین رده بالای سپاه هستند و نیکا در بازداشت سپاه بوده، از او بازجویی شده و برایش پرونده تشکیل شده و یکی دو روز اخیر به اوین منتقل شده است. در حالی که، بازپرس شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران، در رابطه با این ادعای خاله نیکا گفت: فرد مورد نظر احضار شد و صراحتا حرفهای خاله نیکا را انکار کرد.
طبق گفته بازپرس دادسرای امور جنایی تهران، مادر نیکا شاکرمی در جریان بازپرسی اعلام کرده بود که با دخترش زندگی میکرده، اما با انجام تحقیقات، مشخص شد نیکا چندین ماه بود که با خاله خود و جدا از مادر زندگی میکرده است.
اما نکته قابل توجه این است که در بررسی مکالمه پیامکی مادر نیکا با دخترش مشخص شد که با وجود چندین پیام ارسالی از طرف مادرش از ساعت 21:26 تا 23:05 شب بیست و نهم شهریور و بدون پاسخ گذاشتن پیامها از طرف نیکا، سرانجام در ساعت 04:57 بامداد سیام شهریور، ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد نیکا توسط ساکنین محل، نیکا در یک پیام خطاب به مادرش مینویسد: «تقصیر هیچکس نبود.»
مادر نیکا ساعت 19:09 دقیقه، سی و یکم شهریور یعنی یک روز پس از حادثه مجددا به دخترش پیام میدهد و از او میخواهد به خانه برگردد، مادر با بیان این جمله که زندگیت را تباه نکن به نیکا پیشنهاد میدهد، یک ماه در بیمارستان بستری شود تا مسئله حل شود و میگوید: «تا یک ماه آینده خانه را به تهران میآورم.»
خاله نیکا نیز در 31 شهریور طی پیامی که نشان از نگرانی احتمالی او درباره خودکشی نیکا دارد به او میگوید: «نیکا عزیزم، نذار اشتباهات بقیه باعث بشن تو به خودت آسیب بزنی»
این پیامها، حاکی از وجود اختلافات نیکا با خواندهاش و وضعیت ناپایدار سلامت روحی و روانی او بود. علاوه بر آن، پیامهای رد و بدل شده بین نیکا و مادر و خالهاش با اظهارات خاله و دوستان نیکا، در تعارض است و حاکی از واقعیتی است که با روایت دروغ شبکههای معاند فاصله فراوانی دارد.
در ادامه اظهارات متناقض خانواده نیکا، میتوان به ادعای خاله او اشاره کرد که، گفته بود فردای مفقودی نیکا اعلام مفقودی کردند در حالی که طبق گفته خانواده نیکا، آنها در تاریخ 7 مهرماه اعلام مفقودی او را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده میشود. یعنی خانواده نیکا شاکرمی، برخلاف گفته آتش شاکرمی، نه تنها فردای آن روز که بعد از یک هفته اعلام مفقودی کردند.
علت فاصله زمانی مرگ نیکا تا تحویل جسد به خانواده شاکرمی
خانواده نیکا در تاریخ 7 مهرماه یعنی 9 روز بعد از مفقودی، اعلام مفقودی فرزند خود را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده شد. اما علت این فاصله زمانی به این خاطر بود که، بعد از کشف جسد، پیکر او به پزشکی قانونی منتقل شده بود و با توجه به اینکه مرحومه سابقهای نداشته، با انگشتنگاری اطلاعاتی در خصوص هویت او به دست نیامد.
شاهد بر این موضوع این است که در نامهای که از طرف سازمان بهشت زهرا (س) خطاب به کلانتری برای انتقال جسد متوفی به سالن تشریح نگاشته شده برای مرحومه نیکا شاکرمی عنوان «زن ناشناس» به کار برده شده، که این موضوع نشان میدهد هویت او بعد از کشف جسد، ناشناس بوده و مدارک هویتی نیز همراه او نبوده است.
همچنین در دستور قضایی که برای انتقال جسد نیکا از بیمارستان به پزشکی قانونی از سوی افسر تحقیق پلیس، صادر شده نیز هویت نیکا شاکرمی، تحت عنوان «مجهولالهویه» ذکر شده است.
با توجه به این مدارک، دلیل علت فاصله زمانی بین مرگ نیکا و تحویل جسد او به خانواده؛ ناشناس بودن جسد و تأخیر خانواده نیکا برای اعلام مفقودی، بوده است.
در مورد دفن نیکا هم شایعاتی توسط رسانههای بیگانه، مطرح شد و ادعا شد که اجازه خاکسپاری نیکا شاکرمی، در خرم آباد داده نشده است.
اما دایی مادر نیکا در توضیح دلیل دفن نیکا در روستای حیاتالغیب گفت: «ما در ابتدا در این باره با دو نظر در فامیل مواجه بودیم، فامیل پدر مرحوم نیکا بر خاکسپاری او در جوار پدرش تأکید داشتند، ما هم با این موضوع موافق بودیم. اما مادرش در ابتدا مخالف بود که بعد از صحبتهایی که کردیم، با توجه به فراخوانهایی که شده بود و احتمال میدادیم برخی بخواهند در مراسم شلوغ کنند و جان مردم دیگری به خطر بیافتد، یعنی همان جریانی که میتواند قاتل نیکا باشد در تهران، ممکن است بیاید و در این مراسم هم اغتشاشی را ایجاد کند و حتی باز هم کشتهسازی کند، تصمیم بر خاکسپاری او در روستای پدری با حضور اقوام درجه یک گرفتیم.»
دلایل تقویت فرضیه خودکشی نیکا شاکرمی
همانطور که بیان شد، با بررسیهای انجام شده، مشخص شد که نیکا به دلیل سقوط از بالای ساختمان فوت کرد، اما اینکه نیکا به چه دلیلی از ساختمان پرت شد نامشخص ماند. یکی از فرضیههای مطرح شده، فرضیه خودکشی نیکاست. علاوه بر مکالمات نیکا با مادرش، مکالمه اینستاگرامی او با فروشنده قرص کشنده برنج که معمولا برای خودکشی استفاده میشود نیز، یکی از مواردی بود که در تلفن همراه او وجود داشت و تصاویر آن نیز منتشر شد. همچنین علاقه نیکا به حضور در ارتفاع که از سوی خاله او نیز این موضوع تأیید شد و در کنار آن پیشنهاد او به دوستش برای خودکشی از طریق سقوط از ارتفاع به عنوان مطمئنترین راه خودکشی، دو نکته مهمی بود که در تحقیقات مشخص شد.
نیکا به یکی از دوستانش که تصمیم به خودکشی داشت گفته بود: تنها راه مطمئن خودکشی، سقوط از ارتفاع است که قطعا کشنده است.
نهایتا، بررسی پرونده نیکا شاکرمی، نشان میدهد مرگ او نه به اغتشاشات ربط داشته و نه توسط نیروهای امنیتی انجام شده، اما رسانههای معااند با اتکا به اظهارات متناقض خانواده او و ادعاهای دروغین خود، اقدام به انتشار دادههای غلط درباره مرگ نیکا کردند و حتی بعد از مشخص شدن ابهامات نیز دست از ادعاهای خود نکشیدند.
گزارشهای غیرمستند رسانههای خارجی در مورد مرگ نیکا شاکرمی
عملیات روانی از مهمترین ابزار دشمنان در تحلیل و تبیین جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی است. عملیاتی که رفتهرفته پیچیدهتر نیز میشود. جنگ تبلیغاتی علیه ایران توسط رسانههایی مانند: بیبیسی فارسی، اینترنشنال، صدای آمریکا، فاکس نیوز، سی ان ان و... سازماندهی میشود.
در اغتشاشات 1401، سیانان به عنوان یکی از بازوهای رسانهای دشمن، برای نشر اخبار کذب درباره ایران تبدیل شد. در این پروژه، سیانان به عنوان یک رسانه انگلیسی زبان به ظاهر معتبر، به انتشار گزارشهایی علیه ایران پرداخت.
تا پیش از این، رسانههای سرشناس آمریکایی در جنگ روانی علیه ایران، برای حفظ اعتبار خود، سعی داشتند فیک نیوزها، جعلیات، اخبار کذب و چرندیات خود در مورد ایران را از طریق رسانههای زرد وابسته به خود مانند: شبکههای منوتو، اینترنشنال، آمدنیوز و در مواردی بیبیسی فارسی، به اذهان و افکار مخاطبان خود برساند، اما در مورد وقایع سال گذشته ایران، به دلیلی بیاعتباری و بیحیثیتی این شبکهها، رسانه ظاهرا معتبری مانند سیانان هم وارد این بازی شد و شروع به نشر اخبار واهی درباره اغتشاشات ایران کرد.
سیانان در این پروژه، برای اعتباربخشی به گزارش خود به سراغ افرادی با هویت مشخص رفت. از جمله این افراد نیکا شاکرمی بود. پروژهای که با توسل به قدرت فضای مجازی و خلاءهای قانونی به شکل وسیع تری گسترش پیدا کرد.
سیانان در گزارش خود برای اثبات بازداشت نیکا شاکرمی استنادات عجیبی آورده بود؛ مثلا حضور نیکا شاکرمی در اغتشاشات را دلیلی بر بازداشتش مطرح کرد در صورتی که موضوع حضور نیکا در اغتشاشات و دستگیری او از سوی مادر و خاله وی مطرح شده بود و شاهدی بر این ادعا که نیکا دستگیر شده است، وجود ندارد.
همچنین سیانان مدعی شده بود که نیکا در ساعت 20:37 دقیقه دستگیر و بازداشت شده بود و تلفن همراه وی از دسترس خارج شد؛ در حالی که این ادعا، حتی تماسهای نیکا با خانواده و اطرافیانش بعد از این ساعت در بین ساعت 11:30 الی 11:40 که از سوی مادر نیکا نیز تأیید شده است را نادیده گرفته بود.
بررسی گزارشهای سیانان نشان میدهد که ظاهرا این رسانه خود را «مرجع» میداند و ادعاهایی که از سوی رسانهها و منابع نامعتبر مطرح شده را، «تأیید» میکند.
این جریان نشان میدهد که پروژه تهدید امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران به قدری برای دشمنان ایران مهم است که ترسی از خدشه حیثیت و اعتبار رسانههای جریان اصلی خود ندارند و این امر در مورد ادعای سیانان، در ماجرای «نیکا شاکرمی» نیز مشاهده شده است.
ژیار گل، گزارشگر بیبیسی فارسی نیز در یک گاف بزرگ، درباره فوت نیکا شاکرمی به پیدا شدن پیکر او در کهریزک اشاره میکند و با تأکید میگوید: چرا جنازه او را به کهریزک بردند و در واقع این موضوع را یکی از نشانههای جنایت علیه او معرفی میکند!
در حالی که، ظاهرا نمیدانست، مرکز تشخیص و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک قرار دارد و افراد برای پیدا کردن اجساد مفقودشده باید به آنجا مراجعه کنند!
بیبیسی فارسی نیز، بدون هیچ سندی و صرفا بر اساس شنیدهها، مدعی شده بود که نیکا در تجمع 29 شهریور 1401 مفقود شده و پس از 11 روز جسد او به خانواده تحویل داده شده است.
در نهایت، با بررسی پرونده نیکا شاکرمی توسط مراجع ذی صلاح، مشخص شد که مرگ او نه تنها توسط نیروهای امنیتی انجام نشده، بلکه ارتباطی نیز با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روزها به واسطه مرگ مشکوکش، در لیست پروژه کشتهسازیها قرار گرفت.
منبع: میزان
انتهای پیام/